در اين زمانه رفيقي که خالي از خلل است

شاعر : حافظ

صراحي مي ناب و سفينه غزل است در اين زمانه رفيقي که خالي از خلل است
پياله گير که عمر عزيز بي‌بدل است جريده رو که گذرگاه عافيت تنگ است
ملالت علما هم ز علم بي عمل است نه من ز بي عملي در جهان ملولم و بس
جهان و کار جهان بي‌ثبات و بي‌محل است به چشم عقل در اين رهگذار پرآشوب
که سعد و نحس ز تاثير زهره و زحل است بگير طره مه چهره‌اي و قصه مخوان
ولي اجل به ره عمر رهزن امل است دلم اميد فراوان به وصل روي تو داشت
چنين که حافظ ما مست باده ازل است به هيچ دور نخواهند يافت هشيارش